هرکه از آزارش ایمن باشی، به برادری با او رغبت کن [امام علی علیه السلام]
یاس خمیده
 
آثار و آفات عزاداری

«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
چون بحث در ایام سوگواری محرم و صفر پخش می‌شود باید بگوییم خداوند عزاداری‌ها را قبول کند انشاءالله، و اهمیت عزاداری و آفاتش را من در این نیم ساعت یا بیست و هشت دقیقه می‌خواهم انشاءالله بگویم، بحث مفیدی هم خواهد بود انشاءالله.
اهمیت عزاداری، آفات و آسیب‌ها. عزاداری هم خیلی مهم است، بایدهایی دارد، و هم آفات و آسیب‌هایی که باید بگوییم نباید‌ها. بایدها در عزاداری، یعنی در عزاداری چه چیزی باید و چه چیزی نباید.
عزاداری، ظالم کوبی و مظلوم‌یابی
اهمیت عزاداری یکی اینکه ظالم کوبی، عزاداری ظالم‌کوبی است. شما وقتی می‌گویی: (اللهم العن اوّل ظالم ظَلَمَ حقَّ محمد و آل محمد و آخر تابع) خدایا هرکس ظلم کرده در اول تاریخ یا در مسائل هسته‌ای، یعنی چه اول ظالم، چه آخر ظالم. این مردم همیشه تر و تازه هستند که به ظالم لعنت کنند. یکی از برکات عزاداری این است. ظالم‌ها بدانند، اینطور نیست که حسین را کشتند تمام شد، ما تا آخر خط ول کن معامله نیستیم. مگر می‌شود حسین را بکشی تمام شد؟ تا آخر تاریخ ما پرچم امام حسین را نگه می‌داریم تا ظالم بفهمد ظلم‌ها محو نمی‌شود. 2- مظلوم یابی، حسین جان، مظلوم شدی، ما یادت را زنده داریم. بچه‌های لبنان و فلسطین، با حرکات خودتان، حسین فهمیده، به کسی بگوییم اگر جانت را فدا کردی، تو نامت در تاریخ محو نمی‌شود. به ظالم می‌گوییم محو نمی‌شوی، تا آخر تاریخ لعنتت می‌کنند، به مظلوم می‌گوییم محو نمی‌شوی، تا آخر تاریخ به شما درود می‌فرستند.
وحدت مردم در سایه عزاداری
وحدت کلمه؛ در عزاداری همه متحد هستند، کسی در عزاداری نمی‌گوید در چه خطی هستی، در عزاداری آیه‌الله و عوام و پرفسور و بچه دبستانی و زن و مرد و شهری و روستایی و همه با هم یک وحدت کلمه‌ای هست. خیلی سرمایه است عزاداری. یک یا حسین می‌گویند، هفتاد میلیون جمعیت می‌ریزد در خیابان. هیچ کشوری یک همچین سرمایه‌ای ندارد که با یک یا حسین هفتاد میلیون داوطلبانه بیایند؛ و اگر کسی پایش درد می‌کند در خانه نشسته است، غصه می‌خورد که چرا من امروز نرفتم. وحدت کلمه است. عزاداری قدردانی از زحمات است. حسین جان زحمت کشیدی، تو سوختی که زیر بار زور نروی، ما قدردانی می‌کنیم.
عزاداری آموزش شهادت، ایثار، اخلاص، وفا. خدا وفاها را پاس می‌دارد. در قرآن یک آیه داریم، این آیه قرآن است، می‌گوید: «إِبْرَاهِیمَ»، «إِبْرَاهِیمَ»، حضرت ابراهیم، «الَّذِی»، آن کسی که «وَفَّى»، «إِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى» النجم/37، «وَفَّى» یعنی وفا کرد، این آیه قرآن است، خداوند می‌گوید ابراهیم وفادار بود. پس وقتی خدا می‌گوید ابراهیم وفادار بود، ما نگوییم ابوالفضل وفادار بود؟ به او گفتند تو بیا این طرف، گفت حسین را ول کنم، پای او تا آخر ایستاده‌ام. من حسین را رها نمی‌کنم. «إِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى»، وفا.
عزاداری، تقویت روحیه شهادت طلبی
اخلاص؛ یک پسر سیزده ساله کجای تاریخ؟ همه دانشگاه‌ها را و همه حوزه‌ها را در طول تاریخ در همه کشورها، پیدا کنید یک پسر سیزده ساله بگوید: شهادت از عسل شیرین‌تر. خیلی این حرف مهم است. آخر یک کسی می‌گوید من از شهادت نمی‌ترسم، خوب نمی‌ترسد. یک کسی می‌گوید حاضرم شهید شوم، خوب این هم یک مسئله. یک کسی می‌گوید شهادت را دوست دارم، می‌گوید از عسل شیرین‌تر. یعنی اگر بناست باشم، حکومت دست یزید باشد، اینجا نبودن شیرین‌تر از بودن است. من باشم که کی بر من حکومت کند؟ من باشم که زیرِ بار زور بروم، من باشم با یزید بیعت کنم؟ شهادت از عسل شیرین‌تر است. کدام دانشکده فارغ‌التحصیلش یک همچین حرفی می‌زند؟ الان خیلی از فارغ‌التحصیل‌های ما وفاداری نمی‌کنند. من دعوت شدم یک جایی جشن فارغ‌التحصیلان بود، رئیس دانشگاه گفت خواهش می‌کنم شما که امروز از اینجا مرخص می‌شوید سالی یک تلفنی به ما بزنید. یعنی التماس می‌کرد رئیس دانشگاه که این دانشجو چی؟ یک تلفن بزند، یعنی یادش می‌رود. ما اگر، بنده اگر معلمم را پهلویش درس نداشته باشم، احترام لازم را نمی‌کنم. اگر پهلویش درس داشتم سلامش می‌کنم، اما اگر درسم تمام شد دیگر یادم می‌رود، وفاداری، از عسل شیرین‌تر. اول خود، بعد دیگران. امام حسین اول علی اکبر را فرستاد، بعد باقی جوان‌ها را. خیلی مهم است این.
عزاداری، امر به معروف و نهی از منکر زبانی
امر به معروف، امر به معروف و نهی از منکر. امر به معروف و نهی از منکر با تمام وجود. البته امر به معروف و نهی از منکر ما باید زبانی باشد، چون یک کسی یک گناهی می‌کند، می‌گوییم آقا این گناه را نکن. این رقمی نباش، این حرف را نزن، این عمل را انجام نده. ما در حد زبان. اما اگر یک رژیمی مثل رژیم بنی‌امیه می‌خواست سرنگون شود، این با زبان نمی‌شود. این جز خون امام حسین نمی‌تواند رژیم را سرنگون کند. پس گاهی وقتها باید با تمام وجود امربه‌معروف کرد.
نماز در برابر تیر. روز عاشورا امام حسین وقتی نماز می‌خواند سی تا تیر به او زدند برای دو رکعت نماز، چون نماز امام حسین دو رکعتی بود، شکسته بود، مسافر بود دیگر. سی تا تیر برای دو رکعت نماز. چی به ما می‌گوید؟ می‌گوید اگر در مقابل رگبار تیر هم هست نماز را رها نکن، اینها درس است.
اسیر می‌تواند رژیم را سرنگون کند. سرنگونی رژیم به دست اسیر. زن و بچه امام حسین اسیر بودند در کوفه و شام، اما با سخنرانی‌اش جمعیت را علیه حکومت شوراندند. زینب کبری در شام به یزید گفت: (انّی)، یعنی به درستیکه من، صغیر یعنی چی؟ (استصغر) یعنی تو را سبک می‌شمارم، (انّی لاستصغرک) یعنی منِ زینب تو را صغیر می‌بینم، یعنی خیلی بچه، یعنی کوچک هستی، یک زنِ اسیر در دربار شاه به شاهی مثل یزید می‌گوید تو پهلوی من خیلی کوچک هستی، تو پست هستی، (انی لاستصغرک) خیلی مهم است، زن اینقدر شهامت، اینقدر رشادت. ما اگر کفشمان تا به تا شود، حلقه طلا گم شود، نمی‌دانم گوشتمان بسوزد، یک مسئله جزئی، تیغ برود به پایمان، دیگر نماز یادمان می‌رود. زینب کبری، غروب عاشورا، نماز شب هم خواند. یعنی از نماز... اصلاً امام حسین مستحباتش را هم انجام داد. آخر حسین جان ظهر عاشورا است دارند تیراندازی می‌کنند، دیگر حالا اذان را نگو، می‌گوید نه باید اذان را بگویم، اقامه را از خیرش بگذر، حالا از نماز جماعت.... نه، جماعت هم باید باشد. بابا حالا نمی‌خواهد امروز اول وقت بخوانی، یعنی امام حسین از نماز که نگذشت، از اذانش هم نگذشت، از اقامه‌اش هم نگذشت، از جماعتش هم نگذشت، از اول وقت هم نگذشت. ما به راحتی همه چیز را فدا می‌کنیم، اینها اهمیت‌های عزاداری است.
و اما آفاتش را، چون آفات خیلی حرف دارد، اینجا اهمیتش را زیاد نوشتم، اما می‌خواهم همه حرفهایم را بلکه در یک جلسه بزنم، خیلی فشرده حرف می‌زنم.
خوب، و اما آفات. این عزاداری، هر چیزی خوب است آفاتش هم دورش است. یعنی وقتی پول خوب هست، پول قلابی هم پیدا می‌شود. هر چیزی خوب بود کنارش چیز مصنوعی هم هست. آفات عزاداری. راجع به آفاتش من اینجا هفده هیجده تا چیز نوشتم، حالا هرچه توانستیم می‌گوییم. نبایدها، آفات. نه، نه، چیزهایی که نباید باشد، نبایدها، آنهایی که باید بگوییم نه. نه ریا، نه سُمعِه. ریا چه است، سُمعِه چی است.
دوری از ریاکاری در عزاداری
ریا یعنی یک کاری مردم ببینند، سُمعِه از استماع است، یعنی یک چیزی که مردم بشنوند. یک وقت یک کاری می‌کنی که دیگران بشنوند. یک وقت یک کاری می‌کنی که دیگران ببینند. در عزاداری سعی کنیم، چه کار داریم حالا، نه ریا، نه سُمعه. سرت را پایین بینداز، برای خودت باش، هی نگاه نکن هیأت یک سرش کجاست، یک سرش کجاست. آمده پای علم‌ها تیغ‌ها را می‌شمارد، مثل اینکه امام حسین می‌گوید هر علمی که تیغش بیشتر است ثوابش .... نه ریا نه سمعه. نه اسراف. در عزاداری‌ها گاهی اسراف می‌شود. اگر وقف مسجد است در حسینیه نبر. قالی برای مسجد است چرا بردی حسینیه؟ اگر وقف است چرا با کفش می‌آیی عزاداری می‌کنی؟ آخر اینجا می‌خواهیم نماز بخوانیم روی این کفش‌ها. شما با کفش می‌آیی روی فرش مسجد. نباید اینطور باشد. اصلا با کفش آمدن روی فرش اسراف است. می‌خواهیم عزاداری کنیم چرا میخ می‌کوبی به مسجد، نمی‌شود دیوار مسجد را سوراخ کرد. بابا حسین است، من مخلص امام حسین هستم، اما مگر امام حسین گفته دیوار مسجد را سوراخ کن؟
دوری از مزاحمت در عزاداری
نه مزاحمت، نباید عزاداری‌ها مزاحمت در آن باشد. این را قبلا گفتیم دوباره تکرار می‌کنیم. بلندگوها انصافا مزاحمت است، بی‌وقت طبل زدن مزاحمت است، اینها همه گناه است. یک عسلی داریم هی مگس روی آن می‌نشیند و این عسل را از بین می‌برد. عزاداری خیلی مهم است، ولی خوب مواظب باشیم، مزاحم کسی نباشیم، چه بلندگو، چه ترافیک، چه راه‌بندان، چه طبل، چه بی‌وقت خواندن، هیچ رقم مزاحمتی نباید باشد.
نه رقاب؛ یکی از آفات عزاداری رقابت است. محله پائین، محله بالا، این هیأت، آن هیأت. ما باید برای محله خودمان سینه بزنیم، ما باید برای محله خودمان نمی‌دانم چه کنیم، رقابت می‌کنیم با هم، چشم و همچشمی، آفاتش است.
قرارداد؛ نه قرارداد، قرارداد خوب نیست. خدایی نکرده یک واعظی، یک مداحی، قرارداد ببندد، بگوید من اینقدر می‌گیرم بیایم بخوانم. چرا؟ البته مردم پول می‌دهند، اما حالا یا یک کمی کمتر، یا یک کمی بیشتر. ما زیاد داشتیم، من می‌شناسم، زیاد داشتیم آدمهایی که اصلا وقتی پول امام حسین را به آنها می‌دادی نمی‌شماردند، گفتند نمی‌شماریم. قرارداد نبندیم. نمی‌گویم حرام است، زشت است.
دوری از خرافات در عزاداری
نه خودسرانه؛ گاهی یک کسی مثل عکس‌هایی که الان در خیابان است، این عکس‌ها همه‌اش خودسرانه است. یکی از این عکس‌ها سند ندارد. یک خطاطی، یک طراحی، خوشش آمده یک عکس را در دنیای خیال کشیده. آخر درست است یک امتی که این همه دانشمند و پرفسور و آیت‌الله و اسلام‌شناس در آن است همه را ول کنند عقبِ فکر خیالگرها بروند؟ آدم نبود که شما دنبال خیال رفتی؟ مثل آدمی که بیداری را ول کند دنبال خواب برود. بگوید فلانی خواب دیده است. خیلی‌ها هم دروغ است. یک کسی آمد گفت آقای قرائتی من خواب دیدم که امام رضا به من گفته بدهکار غصه نخور برو پهلوی قرائتی بدهی‌ات را می‌دهد. به او گفتم به امام رضا بگو تو دیگر مثل بعضی بازاری‌ها چک بی‌محل صادر نکن، اول، شبِ اول یک خورده پول بفرست، شبِ دوم بیا به خواب مردم بگو؟؟؟ امام رضا که برای من پول نفرستاده، حواله هم برای من نده. یکی دیگر برایش یک همچین صحنه‌ای پیش آمد گفت به امام رضا سلام من را برسان، بگو خواهش می‌کنم خودت بیا به خواب خودم. چرا به خواب تو می‌آید؟ به خواب من بیاید که به تو پول بدهم، چرا به خواب تو می‌آید که از من پول بگیری؟ به خواب خودم بیاید، می‌گویم چشم. دروغ است، دروغ است. خودسرانه یک چیزی را همینطور می‌بافیم. در همه حرفها یادتان باشد، بافتنی، یافتنی. فرقش این است که این یک نقطه دارد، این دو تا. بافتنی، یافتنی. بافتنی ممنوع، یافتنی حقیقت دارد، چه چیزی را یافتی؟ قرآن می‌گوید: «أَفَلَا تَعْقِلُونَ» البقرة/44، هرچه تعقل می‌کنی، به عقلت مراجعه کن، «وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» البقرة/22 خودت هم می‌دانی، «وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» الإسراء/36 چیزی را که علم به آن نداری، دنبالش نرو. زشت است که دانشجوهای ما، دانشگاهی‌های ما، یعنی دنیای ما در رشد علمی برسد به مسئله‌ای که همه جمع شوند بترسند از ما، هرچه هم می‌گوییم نترسید بازهم می‌ترسند، اینقدر رشد علمی دنیا را وحشت‌زده کرده، آنوقت عموم مردمش دنبال یک چیزی می‌روند که سندی ندارد. خودسرانه نباشیم.
دوری از افراط و تفریط در عزاداری
دیگر چه؛ نه افراط، نه تفریط؛ افراط یعنی تندروی، تفریط یعنی کندروی. نه تند، نه کند. غلو، بعضی‌ها در عزاداری غلو می‌کنند. هزار عیسی کفاش درت، بابا عیسی روی چشم ما، مخلص حضرت عیسی هم هستیم. اما شما حضرت عیسی را کفاشش نکن. می‌خواهد مثلا علی‌اکبر را بزرگ کند، عیسی را می‌گذارد زمین. مثل اینکه شما مثلا می‌خواهی یک میخ بکوبی، عوض سنگ با قرآن می‌کوبی، بابا. قرآن سر جایش، میخ خودت را هم بکوب، اما نه اینکه مثلا برای بزرگ کردن یک نفر باقی‌ها را کوچک کنی. حالا خیلی مردم، یعنی انصافا باید تشکر کرد از مردم. یک زمانی که مردم، من حالا زشت است بگویم کدام شهر، آبروریزی است، آبروی شهر می‌ریزد اگر در تلویزیون بگویم، ولی یکی از شهرها یک زمانی مردمش به آیت‌الله العظمی‌اش که مرجع تقلید هم بود، گفتند آقا امشب مسجد نیا می‌خواهیم سینه بزنیم، نماز را بگذار یک وقت دیگر. یعنی هیأتی به آیت‌الله العظمی می‌گفت امشب نمازت را تعطیل کن، حالا ما باید دست عزادارها را ببوسیم، بندگان خدا وسط خیابان نماز می‌خوانند. یعنی خیلی خیلی خوب شده، علتش این است که دین دارند ولی نمی‌دانند چه کنند. اگر این آب در لوله‌کشی فنی برود، قشنگ است، هرز برود حرام می‌شود. چون مایع هست، طلا هست، باید این طلا دست زرگر بیفتند. غلو نکنید. قرآن بخوانم. «قَالَتْ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ» التوبة/30 یهودی‌ها می‌گفتند عزیر پسر خداست، «قَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ» التوبة/30 مسیحی‌ها می‌گفتند عیسی پسر خداست، بابا نه موسی پسر خداست، نه عیسی پسر خداست، هر دو بنده خدا هستند. نه علی اللهی، نه هیچی، الله، الله است، همه موجودات مخلوق خدا هستند، منتهی مخلوقات هرکدام پهلوی خدا یک مقامی دارند. امام حسین مقامی دارد، پیغمبر مقامی دارد، عیسی مقامی دارد، اولیای خدا را در مقابلش غلو نکنیم. برای اینکه مردم غلو نکنند گاهی آیه داریم، «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» الکهف/110 این که خواندم قرآن بود منتهی از این آیه‌های آسان است. بعضی از آیه‌ها آنقدر آسان است که همه فارسی‌ها هم می‌فهمند. «أَنَا» یعنی من، «بَشَرٌ»، «مِثْلُکُمْ»، این آیه قرآن است، بابا من هم یک آدم هستم مثل شما. بله وحی می‌شود، معصوم هستم، علم غیب دارم، روی چشم، کمالاتشان روی چشم. «لَنْ یَسْتَنکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْدًا لِلَّهِ» النساء/172 این هم که خواندم آیه قرآن است. بابا خود حضرت مسیح می‌گوید من بنده خدا هستم، ولی قبول نمی‌کند، می‌گوید نخیر. بعضی‌ها هم تندروی می‌کنند.
بعضی‌ها هم تفریط می‌کنند. تفریط یعنی سبک. مثلا می‌گویند حسین گفت، بابا حسین نیست، حضرت امام حسین علیه‌السلام، به چه دلیل تو می‌گویی بگو امام حسین علیه‌السلام، قرآن بخوانم، من دوست دارم حرفهایم را به قرآن بند کنم که سنّی و شیعه و استاد دانشگاه و آیت‌الله دیگر همه در کلمه قرآن اتفاق دارید. قرآن می‌فرماید: «لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا» النور/63 می‌آمدند پشت خانه پیغمبر می‌گفتند محمد، محمد، آیه نازل شد که بابا مگر پسرعمه‌ات است؟ بابا رسول الله است، «لَا تَجْعَلُوا» یعنی قرار ندهید، «دُعَاءَ الرَّسُولِ» وقتی دعوت می‌کنید رسول را، «بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا» یعنی همینطور که بعضی صدای بعضی می‌زنید، این رقمی صدای پیغمبر نزنید، آخر پیغمبر یک حساب و کتابی دارد. متأسفانه در عروس و دامادهای جدید هم هست. مثلا عروس به داماد می‌گوید احمد، حسین، بابا جان مرد است، احمد چرا؟ فاطی، فاطی چرا؟ فاطمه خانم، احمد آقا، چرا مؤدب صدایش نمی‌زنی؟ کلمات سبک، کلمات سخیف، کلمات جلف، نگوییم.
نه افسانه؛ خیلی چیزها واقعیت ندارد، افسانه است. حرف که می‌خواهیم بزنیم باید مستند باشد. امام رضا فرمود من امام رضا هستم، لبم را که تکان می‌دهم از من بپرسید امام رضا این حرفی که می‌زنی بند به کدام آیه است. منِ امام رضا باید همه حرفهایم بندِ به قرآن باشد. امام رضا می‌فرماید با اینکه امام رضا است، می‌گوید با اینکه امام رضا هستم، حرفهایم باید با قرآن مثل شود، اگر طبق مثل قرآن نبود، امام صادق فرمود اگر یک چیزی از ما شنیدید با قرآن مثل کنید، طبق قرآن نبود آن حرف را بزنید به دیوار. امام رضا فرمود حرفهای من را با قرآن مثل کنید. مگر ما می‌توانیم هرکس هر چیزی گفت گوش دهیم؟ اینقدر دروغ. افسانه نباید باشد، آفات است.
دوری از طولانی کردن مجالس عزاداری
نه طول دادن. طول دادن. عزاداری‌ها نباید اینقدر طولانی شود. روضه مقام معظم رهبری خیلی قشنگ است. نماز مغرب جماعت خوانده می‌شود، چند دقیقه فقه گفته می‌شود، یک واعظ، عزاداری، سینه زدن، شام. همه‌اش یک ساعت و نیم تمام می‌شود، همه‌اش تقریبا. بعضی عزاداری‌ها ساعت ده و نیم شروع می‌شود. یک بعد از نصف شب شام می‌دهند. آنوقت حالا مردم، اگر دانشجو باشد فردا درسش چه می‌شود، دبیرستانی، راهنمایی، دبستانی، بازاری، کارمند، کارگر، کشاورز، طولانی نباید باشد. آیه هم داریم برای اینکه طولانی نباشد؟ بله. یک آیه بخوانم برای طولانی. چه قرآنی داریم، چه قرآنی داریم، هرچه حق است یک آیه داریم یا یک حدیث. می‌آمدند خانه پیغمبر ناهار، خوب ناهار خوردی پاشو برو، می‌نشستند حرف می‌زدند، پیغمبر هم هی دلش شور می‌زد، رویش نمی‌شد، آقا مهمان ظهر گفتند. الان، حالا پیغمبر که ساعت مچی نداشت. عرض کنم که ظهر شما، الان سه بعدازظهر است، من کار دارم. آیه نازل شد، من آیه را می‌خوانم، هرکه پای تلویزیون است معنا کند. «إِذَا» می‌دانید یعنی چه؟ «إِذَا» یعنی زمانی که، طعام می‌دانید چه است؟ غذا، «إِذَا» یعنی زمانی که، «طَعِمْتُمْ» وقتی طعامتان را خوردید، «فَانْتَشِرُوا» پاشید منتشر شوید، پاشید بروید، «فَانْتَشِرُوا» یعنی منتشر، می‌گویند کتابش منتشر شد، یعنی پخش شد، بابا ناهار خوردید پاشید پخش شوید، در خانه من مانده‌اید چه کنید، «وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ» همینطور انس، «مُسْتَأْنِس» یعنی انس گرفتید به حدیث، یعنی همینطور یکی تو بگو، یکی آن بگو، بابا غذا خوردی پاشو برو، طولش می‌دادند، بعد می‌گوید این طول دادن، اذیت می‌شود، «إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ» الأحزاب/53، « یُؤْذِی النَّبِیَّ»، «یُؤْذِی» یعنی اذیت می‌کند. آیه قرآن است « یُؤْذِی النَّبِیَّ» آنوقت اگر اذیت کند پیغمبر را آیه دیگر دارد، «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ» الأحزاب/57 کسانی که اذیت کنند پیغمبر را مورد لعنت هستند. اذیت لازم نیست که آدم کتک بزند به کسی، ممکن است یک سیخی، میخی هم به آدم فرو نمی‌کنی، ولی یک کاری می‌کنی که هی دلش آدم می‌جوشد. بابا طول دادن مهم است، آیه طول دادن.
رودربایستی. خوب حاج آقا شما برای هیأت چقدر می‌دهی؟ یک صندوق بگذارید کمک به هیأت. هرکه می‌خواهد بدهد. وقتی یک مشت رفتند درِخانه کسی، از امام حسین بترس، نمی‌دهی؟ مالت آتش خواهد گرفت. بابا چرا می‌ترسانی؟ چرا این رقمی پول می‌گیری؟ یک رئیس هیأت به من می‌گفت، خدا بیامرزدش، هم آن واعظ مُرد و هم آن مداح مُرد و هم آن رئیس هیأت، گفت آقای قرائتی اگر بدانی ما پولی که برای هیأت می‌گیریم چه جوری از مردم می‌گیریم، یک قرانش را شما آخوندها نمی‌گیرید. گفتم مگر، گفت نه می‌رویم درِ خانه‌اش را می‌زنیم یک هیأت آدم، گفت اصلا می‌ترسد، بعد هم می‌گوییم ببین اگر ندهی ابوالفضل توی کمرت می‌زند، این دیگر می‌گوید... این رقمی چه پول گرفتنی است. نه تهدید، نه تهدید. می‌گوید بابا اگر به این واعظ و مداح پول ندهیم سالِ دیگر نمی‌آید. خوب این هم بد است. نه باید بگوییم از ترس پول بدهیم، نه باید از ترس پول بگیریم. خوب بابا امام حسین که، روی عشق باید باشد، رودربایستی نباید باشد.
نه اختلاط؛ زن و مرد مخلوط باشند، نه. از هم جدا باشند. نه برهنگی؛ یک مردی برهنه می‌شد گفتند اینجا زن‌ها است برهنه نشو، جلسه حضرت زهرا است، چنین، چنان. ببینید برهنه، وقتی زنها، دخترها نگاه می‌کنند، زن‌ها روبروی مرد، برهنگی درست نیست. نه برهنگی، نه اختلاط. نه تقلید از سبک‌های بیگانه؛ نه تقلید از بیگانگان. ما تقلیدمان می‌گویند از باسواد، مرجع تقلید هم می‌گویند باید اعلم باشد، یعنی سوادش از همه بیشتر باشد، ما تقلید می‌کنیم از یک آهنگ بیگانه. یک آهنگ بیگانه‌ای را برمی‌داریم، اینها آفاتش است.
نه بی‌اعتنایی به نماز، نه غفلت از نماز. عزاداری می‌کنند می‌بینند نماز دیر شد، نماز قضا شد، غفلت از نماز. خیلی عزاداری خوب است ولی خوبی‌هایی دارد و آفاتی.
السلام علیک یا اباعبدالله. امام حسین یک نسخه پیچید برای همه تاریخ، (هیهات منا الذله) یعنی ما ذلیل نمی‌شویم. دنیا به هم، پشت به پشت هم بدهند که بگویند شما نباید رشد کنید، شما نباید در مسائل علمی، شما نباید در اختراع، شما نباید در اکتشاف، شما نباید در غنی‌سازی، شما نباید، به ما امام حسین فرمود: زیرِ سم اسب برو، اما زیر بار زور نرو. سر به نی بده، سر پهلوی ناکس خم نکن. این نسخه کربلا است. امام حسین برای همیشه تاریخ، برای همه عصرها و نسل‌ها نسخه پیچید. ولذا شیعیانی که دستشان در دست امام حسین است عزیز هستند. می‌گوید سر به نی می‌دهم، پهلوی ناکس خم نمی‌کنم، ولی زیرِ بار زور نمی‌روم. آقا ممکن است چی چی بشود، هرچه می‌خواهد بشود بشود. دیگر از کربلا بالاتر؟ کربلا آب را هم بستند، محاصره اقتصادی، یعنی آب نبود، برای علی اصغر نبود. محاصره نظامی، سی چهل هزار نفر، دور هفتاد و دو نفر را گرفتند. این هم محاصره نظامی. محاصره اقتصادی آب نبود، محاصره نظامی، هفتاد و دو نفر بین سی هزار تا یزیدی جمع شدند. محاصره امکانات، بابا جبّه امام حسین را هم کندند. یعنی هم محاصره نظامی بود، هم ... محاصره تبلیغاتی. همه شهر شام چراغانی کردند، یعنی تبلیغات. محاصره نظامی، محاصره اقتصادی، امام حسین زیرِ بار نرفت. خیلی ؟؟؟ خوبی است.
خدایا آن به آن معرفت ما را نسبت به امام حسین، مودّت و عشق ما را نسبت به امام حسین، درس گرفتن از الگوها و جلوه‌های امام حسین را روز به روز در ما و نسل ما عمیق‌تر و قوی‌تر بفرما. (الهی آمین) عزاداری را از همه عزاداران، هیأت‌ها، مداحان، منبری‌ها، سینه‌زن‌ها، زنجیرزن‌ها، همه عزاداران را، عزاداری‌شان را ذخیره قیامت قرار بده. (الهی آمین) از آفات عزاداری همه ما را حفظ بفرما. (الهی آمین)
والسلام علیکم و رحمه الله.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مطهره دهقانی 89/11/3:: 6:53 عصر     |     () نظر
 
یاران امام حسین (ع)

کتاب: سیره معصومان، ج 4، ص 179
نویسنده: سید محسن امین
ترجمه: على حجتى کرمانى
اسامى شهداى کربلا از یاران حسین ع طبق روایاتى که نگارنده از لابلاى کتب تاریخ به دست آورده‏ام از بنى هاشم و غیر بنى هاشم بدین شرح ذکر شده است:

(فرزندان امیر المؤمنین ع):

1ـ ابو بکر بن علی (که شهادت وى با شک و تردید ذکر شده است)

2ـ عمر بن على

3ـ محمد الاصغر بن على

4ـ عبد الله بن على

5ـ عباس بن على

6ـ محمد بن العباس بن على

7ـ عبد الله بن العباس بن على

8ـ عبد الله الاصغر

9ـ جعفر بن على

10ـ عثمان بن على

(فرزندان امام حسن):

11ـ قاسم بن حسن

12ـ ابو بکر بن حسن

13ـ عبد الله بن حسن

14ـ بشر بن حسن

(فرزندان امام حسین ع):

15ـ على بن الحسین الاکبر

16ـ عبد الله الرضیع

17ـ ابراهیم بن الحسین (این نام را ابن شهر آشوب در کتاب خود آورده و تعداد دیگرى نیز بدان اضافه کرده است) .

(فرزندان عبد الله بن جعفر):

18ـ محمد بن عبد الله بن جعفر

19ـ عون بن عبد الله بن جعفر

20ـ عبید الله بن عبد الله بن جعفر

(فرزندان عقیل بن ابى طالب):

21ـ مسلم بن عقیل

22ـ جعفر بن عقیل

23ـ جعفر بن محمد بن عقیل (نام وى را نیز ابن شهر آشوب ذکر کرده است) .

24ـ عبد الرحمن بن عقیل

25ـ عبد الله الاکبر بن عقیل

26ـ عبد الله بن مسلم بن عقیل

27ـ عون بن مسلم بن عقیل

28ـ محمد بن مسلم بن عقیل

29ـ محمد بن ابی سعید بن عقیل

30ـ احمد بن محمد الهاشمى (هر چند که در میان کتب تاریخى نامى از این شخص برده نشده و نه جزء فرزندان عباس و نه غیر او ذکرى به میان نیامده اما وى را نیز ابن شهر آشوب آورده است).

یاران امام از غیر بنى هاشم که در واقعه کربلا به شهادت رسیده‏اند به ترتیب حروف الفبا
1ـ ابراهیم بن الحصین الاسدى

2ـ ابو الحتوف بن الحارث الانصارى

3ـ ابو عامر النهشلی

4ـ ادهم بن امیه العبدى

5ـ اسلم الترکى (آزاد شده حسین ع)

6ـ امیة بن سعد الطایى

7ـ أنس بن الحارث الکاهلی

8ـ أنیس بن معقل الاصبحى

9ـ بریر بن خضیر الهمدانى

10ـ بشر بن عبد الله الحضرمى

11ـ بکر بن حی التیمى

12ـ جابر بن الحجاج التیمى

13ـ جبلة بن علی الشیبانی

14ـ جنادة بن الحارث السلمانى

15ـ جنادة بن کعب الانصارى

16ـ جندب بن حجیر الخولانى

17ـ جون (آزاد شده ابى ذر)

18ـ جوین بن مالک التمیمى

19ـ الحارث بن امرئ القیس الکندى

20ـ الحارث بن نبهان (آزاد شده حمزه)

21ـ الحباب بن الحارث

22ـ الحباب بن عامر الشعبى

23ـ حبشى بن قاسم النهمى

24ـ حبیب بن مظهر الاسدى

25ـ الحجاج بن بدر السعدى

26ـ الحجاج بن مسروق الجعفى

27ـ الحر بن یزید الریاحى

28ـ الحلاس بن عمرو الراسبى

29ـ حنظلة بن اسعد اشبامى

30ـ حنظلة بن عمرو الشیبانى

31ـ رافع (آزاد شده مسلم الازدى)

32ـ زاهر بن عمرو الکندى (آزاد شده عمرو بن حمق)

33ـ زهیر بن لبشر الخثعمى

34ـ زهیر بن سلیم الازدى

35ـ زهیر بن القین البجلى

36ـ زیاد بن عریب الصائدى

37ـ سالم (آزاد شده بنى المدینه الکلبى)

38ـ سالم (آزاد شده عامر عبدى)

39ـ سعد بن الحارث الانصارى

40ـ سعد (آزاد شده على بن ابى طالب ع)

41ـ سعد (آزاد شده عمرو بن خالد صیداوى)

42ـ سعید بن عبد الله الحنفى

43ـ سلمان بن مضارب البجلى

44ـ سلیمان (آزاد شده حسین ع)

45ـ سوار بن منعم النهمى

46ـ سوید بن عمرو بن ابى المطاع

47ـ سیف بن الحارث بن سریع الجابرى

48ـ سیف بن مالک العبدى

49ـ شبیب (آزاد شده حارث جابرى)

50ـ شوذب (آزاد شده بنى شاکر)

51ـ الضرغامة بن مالک

52ـ عائذ بن مجمع العائذى

53ـ عالبس بن ابى شبیب الشاکرى

54ـ عامر بن حسان بن شریح بن سعد بن حارثه بن لام بن عمرو بن طریف بن عمرو بن بشامة بن ذهل بن جدعان بن سعد بن قطرة بن طی

55ـ عامر بن مسلم العبدى

56ـ عباد بن المهاجر الجهنى

57ـ عبد الأعلى بن یزید الکلبى

58ـ عبد الرحمن الارحبی

59ـ عبد الرحمن بن عبد ربه الانصارى

60ـ عبد الرحمن بن عروة الغفارى

61ـ عبد الرحمن بن مسعود التیمى

62ـ عبد الله بن ابى بکر (چنان که جاحظ در کتاب الحیوان آورده وى از کسانى است که در واقعه کربلا به شهادت رسیده است)

63ـ عهد الله بن بشر الخثعمى

64ـ عبد الله بن عروة الغفارى

65ـ عبد الله بن عمیر بن جناب الکلبى

66ـ عبد الله بن یزید العبدى

67ـ عبید الله بن یزید العبدى

68ـ عقبة بن سمعان

69ـ عقبة بن الصلت الجهنى

70ـ عمارة بن صلخب الازدى

71ـ عمران بن کعب بن حارثة الاشجعى

72ـ عمار بن حسان الطائى

73ـ عمار بن سلامة الدالانى

74ـ عمرو بن عبد الله الجندعى

75ـ عمرو بن خالد الازدى

76ـ عمرو بن خالد الصیداوى

77ـ عمرو بن قرظة الانصارى

78ـ عمرو بن مطاع الجعفى

79ـ عمرو بن جنادة الانصارى

80ـ عمرو بن ضبیعة الضبعى

81ـ عمرو بن کعب ابو ثمامة الصائدى

82ـ قارب (آزاد شده حسین ع)

83ـ قاسط بن زهیر التغلبى

84ـ القاسم بن حبیب الازدى

85ـ کردوس التغلبى

86ـ کنانة بن عتیق التغلبى

87ـ مالک بن ذودان

88ـ مالک بن عبد الله بن سریع الجابرى

89ـ مجمع الجهنى

90ـ مجمع بن عبید الله العائذى

91ـ محمد بن بشیر الحضرمى

92ـ مسعود بن الحجاج التیمى

93ـ مسلم بن عوسجه الاسدى

94ـ مسلم بن کثیر الازدى

95ـ مقسط بن زهیر التغلبى

96ـ منجح (آزاد شده امام حسن ع)

97ـ الموقع بن ثمامة الاسدى

98ـ نافع بن هلال الجملى

99ـ نصر (آزاد شده على ع)

100ـ النعمان بن عمرو الراسبى

101ـ نعیم بن عجلان الانصارى

102ـ واضح الرومى (آزاد شده حارث سلمانى)

103ـ وهب بن حباب الکلبى

104ـ یزید بن ثبیط العبدى

105ـ یزید بن زیاد بن مهاصر الکندى

106ـ یزید بن مغفل الجعفى

چنانچه سى تن از بنى هاشم را به این تعداد که ذکر شد اضافه کنیم.تعداد شهداى کربلا به 136 نفر مى‏رسد و چون قیس بن مسهر صیداوى و عبد الله بن بقطر و هانى بن عروة را نیز جزء آنها قرار دهیم تعداد آنها به 139 نفر خواهد رسید.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مطهره دهقانی 89/11/3:: 6:51 عصر     |     () نظر
 
برای رزق هرذکررا روزی هزاربار

 

روز شنبه:اَللّهُمَّ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَدٍ             روزیکشنبه:یارَبَّ اَلعالَمینَ            روزدوشنبه:یاذَاالجَلال وَ  َالإِِِِِِِکرامِ

روزسه شنبه:یا قاضِی َاَلحاجاتِ            روزچهارشنبه:یا اَرحَمَ اَلرّاحِمینَ            روزپنج شنبه:یا حَیُّ یا قَیُّو مُ

                                              روزجمعه:لا إِلهَ إلَّا اللّهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینَ


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مطهره دهقانی 89/11/3:: 6:49 عصر     |     () نظر
 
برف


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مطهره دهقانی 89/11/3:: 4:53 عصر     |     () نظر
 
زمستان


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مطهره دهقانی 89/11/3:: 3:59 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >