مقصود فرمانبرداری از خدا و شناخت امام است . [امام صادق علیه السلام می فرماید]
یاس خمیده
 
معنای صفات غنی وصمد

 

غنى در قرآن به دو معناى کفایت و بى‏نیازى آمده مثل و ما تغنى الآیات و النذر عن قوم لا یؤمنون ... نشانه‏ها و هشدارها گروهى را که ایمان نمى‏آورند کفایت نمى‏کند [سود نمى‏بخشد.] و چون به معنى بى‏نیاز کردن باشد بدون «من» و «عن» آید. مثل ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله اگر فقیر باشند خدا از فضل خود آنها را غنى و بى‏نیاز مى‏کند. و مورد سؤال، غنى بر وزن «شریف» به معنى «بى نیازى» است. و از اسماء الحسنى به شمار مى‏رود. و آن جمعا بیست بار در قرآن مجید به کار رفته که هیجده بار درباره‏ى خداوند و دوباره درباره‏ى انسان مى‏باشد که درباره‏ى خداوند مقصود مطلق بى‏نیازى است. ولى چون وصف بشر آید بى‏نیازى نسبى است. و خداوند بیشتر اوقات پس از نام غنى براى خود نام حمید را آورده است انّ الله هو الغنى الحمید... خداوند بى‏نیاز و شایسته‏ى ستایش است آرى، بى‏نیاز حقیقى و قائم بالذات در تمام عالم هستى یکى است و او خداوند است. همه‏ى انسانها بلکه‏ى همه‏ى موجودات سر تا پا نیازند و فقر و وابسته به آن وجود مستقل که اگر لحظه‏اى ارتباطشان قطع شود هیچند و پوچ یایّها الناس أنتم الفقراء الى الله و الله هو الغنىُّ الحمید اى مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بى‏نیاز ستوده است و صمد: (بفتح ص ـ م) در روایات و کلمات مفسران و ارباب لغت معانى زیادى ذکر شده است. که عمده‏ترین آنها اینکه «صمد» به معنى آقایى و بزرگى است که (مردم) براى انجام کارها به سوى او مى‏روند. و در «مقاییس اللغة» آمده است که «صمد» دو ریشه‏ى اصلى دارد: یکى به معنى «قصد» است و دیگرى به معنى «صلابت و استحکام» و این که به خداوند متعال صمد گفته مى‏شود به خاطر این است که بندگانش قصد درگاه او مى‏کنند در نهج‏البلاغه نیز این کلمه سه بار آمده که هر سه به معنى قصد است. و حسین بن على(ع) در حدیثى براى «صمد» پنج معنى بیان فرموده است: «صمد» کسى است که در منتهاى سیادت و آقایى است، «صمد» ذاتى است دائم ازلى و جاودانى، «صمد» وجودى است که جوف ندارد، «صمد» کسى است که نمى‏خورد و نمى‏آشامد، «صمد» کسى است که نمى‏خوابد، شریک ندارد و حفظ چیزى براى او مشکل نیست و چیزى از او مخفى نمى‏ماند. در حدیثى مى‏خوانیم که «محمد بن حنفیه» از «امیر مؤمنان» على(ع) درباره‏ى صمد سؤال کرد، حضرت فرمود: «تأویل صمد آن است که او نه اسم است و نه جسم، نه مانند و نه شبیه دارد و نه صورت و نه تمثال، نه حد و حدود، نه محل و نه مکان، نه «کیف» و نه «اَین» نه این جا و نه آن جا، نه پر است و نه خالى، نه ایستاده و نه نشسته، نه سکون دارد و نه حرکت، نه ظلمانى است نه نورانى، نه روحانى است و نه نفسانى، و در عین حال هیچ محلى از او خالى نیست. و هیچ مکانى گنجایش او را ندارد، نه رنگ دارد ونه بر قلب انسانى خطور مى‏کند ونه بو براى او موجود است، همه اینها از ذات پاکش منتفى است». این حدیث بخوبى نشان مى‏دهد که «صمد» مفهوم بسیار جامع و وسیعى دارد که هر گونه صفات مخلوقات را از ساحت مقدسش نفى مى‏کند. جمع‏بندى و نتیجه‏گیرى: از مجموع آنچه در معناى غنى و صمد عنوان شد بدست مى‏آید که غنى به عناى بى‏نیازى است. و این قابلیت را داراست که براى خداوند و غیرخداوند بکار رود، در حالى که معناى لازم صمد همان بى‏نیازى است، که در قرآن فقط یکبار بکار رفته و آنهم وصف خداوند تبارک و تعالى واقع شده که هر نیازمندى قصد او مى‏کند، چون آقا و بزرگى است که از هر نظر پر و کامل است. و نظیر ندارد. چنانچه از امام سجاد(ع) در ضمن حدیثى نقل شده که حضرت حسین(ع) در جواب نامه‏ى اهل بصره که از (الصمد) سؤال کرده بودند. صمد را لم یلد و لم یولد تفسیر فرموده است.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مطهره دهقانی 89/11/26:: 3:53 عصر     |     () نظر